Wednesday, January 25, 2006

«براي تو، براي ستاره ريز بي امان آغوشت»

اين روزها گريه ندارد هيچ سودي
من چه كشيدم بي تو...من...وقتي نبودي
يك روز من عاشق شدم قصه همين بود
يك روزمن...وقتي تو خيلي خوب بودي
چيزي درون سينه ي من ريخت پايين
بعد از تو و بعد از همان سير صعودي
من خواب ديدم كه ...نه!مي دانم كه يك روز
مي بينمت اما نه حالا،نه به زودي
مي خواهم از امروز زيباتر ببينم
نه تار و غمگين پشت عينك هاي دودي
پس تو مي آيي توي قلبم مي نشيني
آنهم بدون آزمون هاي ورودي
اما چرا مدرك بيارم با غم عشق؟
حالا خودت محكمترين بخش شهودي
مي ايستم پاي تو؛ پاي شعرهايم
روي دو تا پايي كه مي لرزد عمودي

شعر: دهداران

Wednesday, January 18, 2006

«برای تو؛ برای این همه بسیار...»

حالا که آمده ای!
. . .
حالا که آمده ای
مرور کن
این دفتر و این همه شعرهای ناشنیده را
که تو بودی و
ترا گم کرده بودند
. . .
حالا که آمده ای
نگران نباش
دانه ای را که کاشته ای
از سینه ام سر در می آورد

شعر: محمد رضا عبدالملکیان

Wednesday, January 11, 2006

« برای تو؛ من از دوستت دارم»

از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم
از عاشق،ازعارفانه می گویم
از دوستت دارم
از خواهم داشت
از فکر عبور در به تنهایی
...
من با سفر سیاه چشم تو زیباست
خواهم زیست
من با به تمنای تو خواهم ماند
من با سخن از تو
خواهم خواند
ما خاطره از شبانه می گیریم
ما خاطره از گریختن در باد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ایم از به نجواها
من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه ای از به آرامی
من دوست دارم از تو شنیدن را
تو لذت نادر شنیدن باش
تو از به شباهت از به زیبایی
بر دیده تشنه ام تو دیدن باش

شعر: یدالله رویایی

Saturday, January 07, 2006

«برای تو، برای عطر روشن بوسه»

تو اتفاق منی ؛ با تمام من جوری
همیشه پیش منی؛ از منی ولی دوری
.
.
.
بریز امشب ما را؛ شهاب پشت شهاب
در آسمان غزل؛ پر ز شورش و شوری

که مست خاطر تو! اختیار دستش نیست
که اختیار تو یعنی؛ عدالت زوری

ایمان سیدآقایی