Sunday, April 17, 2005


( سرراست ترين نشانه اش باران بود . . .)

نيستي چرا ؟!!؟
....
تكرار مي شوي در اين شعر ناتمام
آشفته ام خراب و تو نيستي چرا
امشب هزار و يكصدمين روز زندگي است
مثل هميشه ها فقط نيستي , چرا؟
حالا از آن همه خاطره آنهمه نگاه
تنها به اين فكر مي كنم نيستي چرا
باور كني يا نكني من بريده ام
باور نمي كنم چرا، نيستي چرا؟
از روزها فقط همين مانده روي ميز
اين صفحه صفحه هاي پر از نيستي چرا
اينجا هوا مثل هميشه جهنم است
تنها گناه من تويي، نيستي چرا ؟
شعر: علي اكبر عسگري



سبك هنري: كرشمه......... خط، گرافيك : علي اكبر عسگري

No comments: