Tuesday, November 29, 2005

به....
آبي امن آسوده ، براي همه چيز
******
هزار و يك به توان تو عاشقت شده ام
نه مست چشم سياه تو ، عاشقت شده ام
كمي شمايل تو قسمتي هواي خدا
بنام پاك خداي تو! عاشقت شده ام
ميان پيچ و خم شب ، تنيده ام به تنت
و ايستاده به پاي تو ، عاشقت شده ام
هواي تشنگي ام از دعاي باران است
ميان شرجي ناي تو ، عاشقت شده ام
صداي پاي زمين نبض توست مي شنوم
رسيده اي و كنار تو، عاشقت شده ام
و شعر لكنت مرديست از تبار سكوت
پر از نگفته براي تو ، عاشقت شده ام
علي اكبر عسگري - سوم آذرامسال

Thursday, November 24, 2005

پشت اين غزل مردي است ازهميشه عاشقتر
*****
در حصارلبهايم شوق بوســه اي ديــــــگر
چون كبوتري زخمي باز مي زند پـــرپــــر
طعم سرخ لبهايت مانده زير دنــــدانــــم
مثل‌ آتشــــي خفته زير تل خاكسـتــــــر
كيستي تواي مطلق،كيستي كه اينگونــه
خواب واژه هايم را مي زني به هم يكسر؟
درســـماع خونيني واژه واژه مي رقصـــد
روح عاشـــــقم باتو روي صفحه دفــــتر
شعر مي شودآنگاه شعر...شعريعني تو
لحظه اي كه بنشينيم روبروي همديگـر
*****
گرچه خسته وتنها،گرجه بال وپر زخمي
پشت اين غزل مردي است ازهميشه عاشقتر!
شعر: بهمني