سكوت سهم عزيزيست تا دلش را من ...
تمام آينه هاي مقابلش را من ...
سكوت سهم عزيزيست تا لب دريا
نشسته باشد و شنهاي ساحلش را من ...
كه آفتاب شود خانه دلم را او
كه ماهتاب شوم چشم و منزلش را من
چه قدر پاك و صميمي كه قابل من را ...
چه قدر صاف شدم تا كه قابلش را من ...
سكوت هم كه كند با نگاه خواهم خواند
هزار راز نهان خانه دلش را من
تمام آينه هاي مقابلش را من ...
سكوت سهم عزيزيست تا لب دريا
نشسته باشد و شنهاي ساحلش را من ...
كه آفتاب شود خانه دلم را او
كه ماهتاب شوم چشم و منزلش را من
چه قدر پاك و صميمي كه قابل من را ...
چه قدر صاف شدم تا كه قابلش را من ...
سكوت هم كه كند با نگاه خواهم خواند
هزار راز نهان خانه دلش را من
No comments:
Post a Comment