skip to main |
skip to sidebar
تو تقصيري نداري من اگر باراني ام سردم
چرا كه آسمانم را خودم ابري ترين كردم
دل من قصد سير چشمهايت داشت و گفتم
نرو؛
گم مي شوي آخر
دل تنهاي شبگردم
......
...
و رفت و در غم چشم تو گم شد آن دل عاشق
خودش هم گفته بود اينبار ديگر بر نمي گردم
No comments:
Post a Comment